به نام خداوند جان و خرد
كزین برتر اندیشه بر نگذرد
شاهنامه سرایی در ادبیات کُردی یکی از موارد برجسته و ارزشمند میراث ادبی – حماسی فرهنگ
و تمدن ایرانی به شمار م یآید، زیرا حاصل این میراث مشترک هم برای ادبیات فارسی و هم
ادبیات کُردی بسیار پربار بوده است.
نخستین حرکت این میراث مشترک نقش شاهنامه در ادبیات شفاهی کُردها است که به گفته ابن اثیر کُرد
جزری، آن را «قرآن عجم » نامید هاند. سپس در دورة ایوبیان کُرد به توصیة ملک معظم ایوبی برای نخستین
بار به زبان عربی ترجمه شد. شاعران و سرایندگان کُرد بعدها به تقلید و اقتباس از شاهنامة فردوسی، مثنو یهای
کردی فراوان سرودند که اغلب به گویش کُردی گورانی بوده و در دورة افشاریان سرایش این مثنو یها به اوج
م یرسد. این آثار توسط شاعرانی همچون خانا پاشا قبادی، سرهنگ آلماس خان کنول های، مصطفی گورانی
و تنی چند از سرایندگان ناشناس پدید آمدند. شاهنام هسرایی در ادبیات کردی چه از لحاظ شخصی تهای
اسطور های و تاریخی و نیز قص هها و افسان هها و چه از جهت نسب و تبار و الگوهای فرهنگی و فولکلور محلی
و منطق های، تحت تأثیر فضای فرهنگ و آداب و رسوم و خلاصه ادبیات و فرهنگ کُردی م یباشد. در این
جستارمشخصات نسخ ههای خطی چندمنظومه کُردی شاهنامه معرفی و گزارش شده است.
واژگان کلیدی: شاهنامه، فردوسی، شاهنام ههای کردی، نسخ ههای خطی، ادبیات کردی، کردستان.
مقدمه
شاهنامه اثر گرانقدر حکیم طوس به بسیاری از زبا نهای جهان همچون انگلیسی و روسی و دانمارکی و
مجارستانی و سوئدی و آلمانی و فرانسوی و گرجی و ارمنی و ترکی و گجراتی و عربی و همچنین به زبان کُردی
به صور تهای گوناگون و در قالب نظم و نثر ترجمه و اقتباس شده است. ترجم ههای متعدّد شاهنامه به زبانهای
مختلف جهان دلیل بر ارزش و اهمیّتی است که این اثر حماسی میان مردمان جهان کسب کرده و بر اثر همین
ارزش و اهمیّت در ادبیّات جهان، به ویژه ادبیّات رمانتیک اروپایی نفوذ و تأثیر فراوان و زیادی نموده است 1.
در ادبیات کُردی جایگاه شاهنامه بس والا و ارجمند بوده، به ویژه که «کُرد » نیز در شاهنامه جایگاه و مقام و
منزلت خود را در داستان ضحّاک ماردوش و جمشیدشاه دارد. )شاهنامه فردوسی، چاپ مسکو، بیت 587 ( که
به گفته میرجلال الدین کزازی: «کُردها از که نترین و نژاد هترین تیر ههای ایرانی هستند، در شاهنامه، پسینیان
1 - برای پژوهش در باب اهمیت و نفوذ شاهنامه در ادبیات جهان به مقالات و کتب ذیل مراجعه کنید: بارتلس، خاورشناس
ر وسی، مقالة "حماسه در ایران اسلاامی" در مدخل ایران دائرةالمعارف اسلا می )متن فرانسه(، جلد 3؛ گاستن ویت
Gaston wiet( (، مقالة “فردوسی” در شمارة 227 مجلّة آسیایی، سال 1935 م، ص 101 – 122 ؛ باسیلنیکیتین ) B.Nikitine (، مقالة “بزرگداشت
فردوسی” ، نشریة مؤسسة خاورشناسان آکادمی علوم روسیه، 1934 م، مجلة آسیایی، شمارة 228 ، ص 162 - 164 ؛ ش. بریدزه ) ch.Beridze (، مقاله
“رستومیانی” )رستم نامه(، در مجلة آسیایی، شمارة 228 ، ص 509 - 510 ؛ فردریک ماکلر ) Fredric macler (، مقاله “شاهنامه و زبان ارمنی”، در
مجله آس ایی، شمارة 228 ، ص 549 - 559 ، 1934 م؛ سعید نفیسی، مقاله “فردوسی شاعر جهان”، در فردوسی نامة مهر، سال 1313 ش، ص 465 -
472 ؛ فاطمه خانم سیاح ، مقاله “انتقاد دانشمندان اروپایی راجع به فردوسی” در فردوسی نامة مهر، ص 673 - 682 ؛ هانری ماسه، در کتاب “فردوسی
و حماسة ملی”، چاپ پاریس، 1935 م، ص 228 به بعد؛ تئودور نلدکه در کتاب “حماسة ملی ایران”، چاپ پاریس، ص 86 به بعد؛ مقدمة جلد اول
شاهنامه به اهتمام ژول مول و دهها منبع دیگر که میتوان به «کتابشناسی فردوسی » به کوشش ایرج افشار مراجعه کرد.
انجام گرفته است و منابع و مآخذ
آنیک بخش آن دیداری و
برخی نیز از منابع کتبی استفاده
شده است.
در کتاب المعارف اب نقتیبه
دینوری و التّنبیه و الاشراف
مسعودی و شرفنامة امیرشرف
خان بدلیسی و سیاحتنامة جیمز
موریه گزار شها و داستا نهای
فراوانی در باب نسب اکراد و
پیوند آنان با شخصی تهای
اسطور های و تاریخی )همچون
کُرد بن اسفندیار بن منوچهر
پیشدادی و رستم کُرد و فرهاد
کُرد کلهر( گزارش و نقل
کرد هاند، که با گذشت زمان با
قص هها و افسان هها مخلوط گشته
و در دورا نهای مختلف در
ادبیات شفاهی و کتبی کُردان
انعکاس یافته است. در این مقاله
به نمون ههایی از نسخ ههای خطی
میراث مکتوب شاهنام ههای
کردی اشارت م یشود.
شاهنام ههای کُردی
شاعران و سرایندگان کُرد بر
اساس این باورهای فرهنگی و
تاریخی و اسطور های به تقلید
و اقتباس از شاهنام ه فردوسی،
مثنو یهای کُردی فراوان
سرود هاند که اغلب به گویش
کُردی گورانی بودهکه برای
نمونه م یتوان از هفت لشکر
و رستم و سهراب و رستم و
اسفندیار، ارچه و شیرویه، رستم
و جهانگیر، هف تخان رستم،
بُرزوو فرامرز، ببربیان، رستم و
زرد هنگ دیو، رست منامه، هفت
رزم، نُه رزم، کنیزک ویازده
رزم، کاوه کُرد، اسکندرنامه را یاد
کرد که اغلب آ نها دستنویس و
نسخه خطّی م یباشند و چاپ
و منتشر نشد هاند. تاریخگذاری
این منظوم هها مشکل و دشوار
است زیرا برخی از منظوم هها
را م یتوان به پیش از دور هی
افشاریان) 1148 - 1218 ق(
جوانانی شمرده شد هاند که با تلاش و پایمردی ارمانگ و گرمانگ از بیداد
و مردمکشی دهاک گریخت هاند. اما چنان م ینماید که این بازخوانی از
ش وة زیست کُردان که بر دامپروری و کوچ بنیاد گرفته است، برآمده
است. م یتواند بود که واژه کُرد از کورتی) kur-ti-e ( به یادگار مانده
باشد، نامی پرچند و چون، که در سنگ نبشت ههای آشوری، «کُردان »
بدان نامیده شد هاند. 2»
اما عشق و علاقه کُردان به شاهنامه فردوسی و مقبولیّت و اهمیّت آن
در میان آ نها داستان مفصّل و جالبی دارد که در این مقاله نم یگنجد،
همین بس که به گفته ابن اثیر کُرد جرزی مورّخ و نویسنده مشهور
)صاحب الکامل فی التّاریخ( شاهنامه را «قرآنِ عجم » نامیده است و استاد
محمّد محیط طباطبایی به استناد همین گزارش شاهنامه را با عنوان
«کتاب مقدس کُردها » یاد میکند. 3 فزون بر این روایتی مشهور است
که ابوالفتح بنداری اصفهانی 4، شاهنامه فردوسی را به امر «ملک معظّم
ایوبی » برادرزادة سردار بزرگ کُرد سلطان صلا حالدین ایوبی )بانی سلسلة
ایوبیان( برای مزید استفادة کُردان مهاجرِ سوریه و مصر و عر بزبانان
شام به عربی ترجمه کرد که این خود از توجه و علاقة فرمانروایان کُرد
ایوبی در سدة هفتم هجری قمری به این منظومه حماسی حکایت دارد. 5
دربارة شاهنام هخوانی کُردان به تحقیق م یتوان گفت از گذشت ههای دور
جزو مهمترین و مرسو مترین آداب و سنن آ نها در مجالس و منازل
و قهو هخان هها و دیوا نخان هها به شمار م یآمده است و تأثیرگذاری
شاهنامه بر ابعاد زندگانی کُردها بر هیچ کس پوشیده نیست و جزئیات
و گزار شهای آن در کتاب مراد اورنگ آمده است. 6 در سرود ههای آ یینی
اهل حق )یارسان( نیز به شخصی تهای اساطیری و پهلوانی شاهنامه
استناد شده است. 7 و در باور آنها این شخصیتها وجود تاریخی داشت هاند
و به همین دلیل هم کُردان کلهر خود را از تبار بهمن و رستم زابلی و
کُردان ساکن شهرستان لار خود را از تبار گرگین میلاد م یدانند. 8
در تاریخ تحولات ادبیات کردی به ویژه در حوزه گوران و هورامان
شناسایی و شناساندن منابع و تأثیرپذیری از ادبیات ایرانی به ویژه ادبیات
فارسی، حماس هسرایی یکی از عمد هترین اهداف این نوع پژوه شها
م یباشد. با بررسی و شناسایی میراث گرانبهای ادبیات کردی در موضوع
شاهنامه سرایی م یتوان به این تحول و جه شهای فکری ادیبان دست
پیدا کرد. هدف دیگر تب یین و گزارش ادبیات منظوم کردی بوده که غالباً
شاعران و ادیبان حوزه گوران و هورامان این منظوم هها را سرود هاند.
فرضیه و پرسش اصلی این است که ادیبان و شاعران کُرد در گسترش
و تدوین منظوم ههای حماسی چقدر سهیم بوده و تا چه حدودی از
شاهنامه فردوسی )به عنوان بزرگترین متن حماسی ادبیات فارسی( تأثیر
پذیرفتند و منظوم ههای ادبی آنان در یک برهه از زمان به چه مرتب های
بوده چقدر به منظوم ههای حماسی به زبان کُردی اهتمام داشت هاند. این
پرس شها اساس پژوهش را تشکیل داده و این جستار به دنبال پاسخی
مناسب و علمی و شناساندن یکی از این مواریث ارزشمند است.
روش تحقیق به صورت کتابخان های و بهر هگیری از مراکز نسخ خطی
2 - کزازی، 1383 ش، 290 .
3 - محیط طباطبایی، 1369 ش، 322 - 326 .
4 - الشاهنامه، البنداری، به تصحیح و تحقیق و مقدمه عبدالوهاب عزام، قاهره، الهیئة المصریة
)چاپ دوم(، 1992 م. برای تفصیل مطالبِ انگیزه ترجمة بُنداری به مقدمة استاد عزام بر شاهنامه
بنداری مراجعه کنید.
5 - گورانی، 1383 ش، ص 14 .
6 - اورنگ، 1350 ش، ص 44 - 55 .
7 - صفی زاده، 1361 ش، ص 48 .
8 - گورانی،
دورة حکومت نادرشاه افشار) 1148 - 1160 م( م یزیست ه و یکی از افسران
کاردان و امین و دلیر دستگاه والی اردلان بوده است. وی ادیب و شاعر
و نویسند های فرهیخته بوده که آثار و تألیفاتی به زبان کُردی هورامی
تصنیف نمودهکه از جمله م یتوان منظوم ههای تاریخی خورش د و
خرامان و نادرنامه را یاد کرد که به شیوة داستانِ منظوم، حوادث تاریخی
را بازگو کرده است. آلماس خان با میرزا شفیع دینوری شاعر کُرد مراوده
و مشاعره داشته و هر دو در حدود نیمة دوم قرن 12 م یزیست هاند. سال
فوت وی معلوم نیست ولی در دوره حکومت نادرشاه بلاعقب در کنوله
درگذشته است. 11 آلماس خان کنول های با کوششی خستگی ناپذیر به
مدت ده سال شاهنامه فردوسی را به طور کامل به گویش کُردی گورانی
برگردانده که به گفته ایرج بهرامی دو نسخه اصلی از آن موجود است
یکی در قریة گهوارة گوران و یکی هم در دیهة خوشمقام ناحیه گروس
بوده که نسخه اخیر را صدیق صف یزاده خود مشاهده و بازبینی کرده
است. 12
احمد شریفی نیز گزارشی از شاهنامه کردی آلماس خان به دست
م یدهد و داستانی را از عاقبت کار آلماس خان به استناد حدیقة سلطانی
)تألیف محمد علی سلطانی(نقل میکند که با عاقبت کار فردوسی حکیم
یکسان و یکنواخت است!؟
آن چنان که در تواریخ ثبت است آلماس خان کنول های، از سرداران
سپاه نادر شاه افشار بوده و فرماندهی تیپ سنندج)در ولایت اردلان( را
عهد هدار بوده است و در یکی از جنگهای نادر با سپاه عثمانی )در برخی
روایات با هندوان هندوستان( سرهنگ آلماس خان با سپاهش عقب
نش نی م ینماید، و این عقب نشینی باعث شکست سپاه نادر م یشود،
شاه افشار خشمگین از آن عمل، دستورِ اخراج و مجازات مقطو عالنسل
شدن سردار آلما سخان را صادر م ینماید و پس از این واقعه سردار
آلماس خان به موطن خود کنوله برم یگردد و به باغداری و تصنیف یا
ترجمه اهنامه کُردی و تنبورنوازی روزگار را م یگذراند. مردم منطقه
بیلوار و کُلیائی)کردستان( در مورد سرنوشت آلماس اضافه میکنند و
م یگویند: چون شاهنامة کُردی، سردار آلماس خان به انجام رسید، نادر
کسی را در پی وی فرستاد با خلعت و دینار تا به دستگاه و دربار نادر
برگردد، امّا چون قاصد نادر به سرحدّات روستای کنوله م یرسد، مردم
پیکر ب یجان آلماس خان را در تابوت چوبین بر دوش و در میان نوای
دهول و سرنا و چمری مردان و زنان به گورستان م یبردند. این روایت
مردم آن دیار، درست یا نادرست نشان از اشتراک سرنوشت مصنّف یا
مؤلف شاهنامه کُردی، با پایان زندگی سرایندة شاهنامه فارسی، حکیم
فردوسی را دارد و داستان همیشگی ب یمهری شاهان و حاکمان نسبت
به دانشمندان را تکرار م ینماید. 13
به هر روی آنچه از شاهنامه کُردی آلماس خان به صورت
نسخ ههای خطّی و جزوات پراکنده در جنوب استان کردستان و شمال
کرماشان)نواحی گورانها( باقی مانده است عبارتند از: رزم نامه زردهنگ و
رستم، هفت لشکر، رستم و زوراب، رستم و اسفندیار، رز منامه یاقو تپوش،
لعل پوش، جواهر پوش، جنگ نامه رستم با رستم یکدست، مرجانه
جادو، هفت خان جهانبخش، رزمنامه جهانبخش باقطران، هفت رزم،
رزمنامه یکخسرو و افراسیاب، کنیزک و یازده رزم و خسرو خرامان... 14 .
11 - روحانی، 1364 ش؛ ج 1،ص 223 ؛ روزنامه کردستان: «آلماس خان کنوله ای »؛ بهمن
سلطانی، 1385 ش: 95 .
12 - گورانی، 1383 ش، پیشگفتار، ص 21 ، صف یزاده، 1361 ش، ص 166 .
13 - شریفی، 1374 ش، 947 - 948 (.
14 - همان، 1374 ش، 948 .
منتسب دانست. پس از متون
حماسی که اغلب از شاهنامة
فردوسی اخذ و اقتباس یافت هاند،
متون غنایی و عشقی نیز بر اساس
داستا نهای شاهنامه به کُردی
گورانی-هورامی منظوم شد هاند
که نمون ههایی از آنها همچون
خورش يد و خرامان، بهرام و
گلندام، هنوز نیز به صورت نسخة
خطی بر جای ماند هاند. 9 یکی
از برجسته ترین مواریث ادبیات
هورامی-گورانی منظومه خسرو و
شیرین اثر خاناپاشا قبادی ادیب
ک منظیر تاریخ ادبیات کُرد است
که آن را در سال 1153 هجری
قمری به لهجه گورانی)گویش
هورامی( سرود. منظومه خسرو
و ش رین خانا قبادی از آثار
گرانبهای ادبکردی است
که از داستا نهای شاهنامه و
خسرو و شیرین نظامی گنجوی
الهام گرفته است و مشتمل بر
داستا نهای تاریخی، عشقی،
اخلاقی و متضمّن امثال و حکم
کُردی در غایت روانی و فصاحت
و ش وایی م یباشد. منظومه
خسرو و ش رین خاناقبادی به
سال 1348 ش به اهتمام مرحوم
استاد مراد اورنگ چاپ و منتشر
شد. 10 اینک در میان نسخ ههای
خطی شاهنام ههای کردی، سه
نمونه شاخص را معرفی کرده که
هر کدام خود به چندین منظومه
براساس داستا نهای تاریخی
– اسطور های شاهنامه تقسیم
م یشوند.
] 1[ ش اهنامه کُردی
آلماس خان کنول های
در میان شاهنام ههای کُردی
شاهنامه کُردی سرهنگ آلماس
خان کنول های از شهرت به سزایی
برخوردار است. آلماس خان اهل
کنول ه از روستاهای کرماشان، در
9 - بهمن سلطانی، 1385 ش؛ ص 92 .
10 - خسرو و شرین خانا قبادی، مجلة
ده نگ گیتی تازه، س 3، ش 7، ص 122 ؛
احمد شریفی چندین نسخه و جزوه از شاهنامه کردی آلماس خان را دیده و طی مقال های مشخصّات آنها را
که شامل چند نسخه )مشتمل بر منظوم ههای زال و فرامرز و یکخسرو و افراسیاب و هفت رزم و جواهر پوش
و شیرین و خسرو، کنیزک و یازده رزم، جن گنامة رستم و زرد هنگ و هفت لشکر( م یباشد، معرفی و گزارش
کرده است. 15 صف یزاده نیز در کتاب خود تاریخ کُرد و کردستان گزارشی از متن شاهنامه کردی آلماس خان کلهر
را به دست داده و نمون ههایی از شرح وقایع شهریاران چهار سلسله پیشدادیان و یکانیان و اشکانیان و ساسانیان
را )مشتمل بر دیباچه شاهنامه، یکومرث، سیامک، هوشنگ، طهمورث دیوبند، جمشید، ضحّاک، فریدون، ایرج
و سلم و تور، منوچهر، نوذر، زوطهماسب، گرشاسب، یکقباد، یککاوس، یکخسرو، لهراسب، گشتاسب، زردشت،
بهمن، همای، داراب، دارا، اردش یر بابکان، شاپور، هرمز، بهرام، بهرام بهرام، بهرام پسر بهرام پسر بهرام، نرسی،
اورمزد، شاپور ذوالاکتاف، مانی، اردشیر پسر اورمزد، شاپور پسر شاپور، بهرام پسر شاپور، یزدگرد، بهرام گور،
یزدگرد پسر بهرام گور، هرمز پسر یزدگرد، پیروز پسر یزدگرد، بلاش پسر پیروز، قباد پسر پیروز، مزدک،
انوشیروان، هرمز پسر انوشیروان، خسرو پرویز، شیرویه پسر خسرو، اردشیر پسر شیرویه، پوراندخت، آذرمیدخت،
فرخزاد، یزدگرد نبیرة انوشیروان( گزارش کرده است. 16
درخصوص کلیّات شاهنامه آلماس خان باید مجموعه منتشر شد ه آقای محمدرش يد امینی را به عنوان
«شاهنام هی کوردی )ه هورامی( » بررسی و معرفی نمود. محمد رشید امینی گردآورنده کلیات شاهنامه آلماس
خان برای جستجو و جمع آوری نسخ ههای پراکندة شاهنامه کردی زحمات فراوان چندساله متحمل شده تا
بتواند در مجموع ههای شخصی و خصوصی بر گهایی از متون شاهنام هها را فراهم آورد. این اثر آخرین مجموعه
از متون شاهنام ههای کُردی است که در اقلیم کردستان زیر نظر دکتر طاهر عبدالله هورامی چاپ و منتشر شده
است. شناسنامه کتاب،اطلاعات کتابشناختی کاملی ندارد و حتی سال چاپ و نام ناشر و محل چاپ نیز ثبت و
ضبط نشده است و نام سراینده به عنوان: “سراینده و مترجم” )هر دو در یک ردیف( بر روی جلد و صفحه عنوان
آورده شده و پس از مقدّم ه محمد رشید امینی )از ص 5- 54 ( در معرفی منظوم ههای داستانی شاهنامه آلماس
خان کنول های، متن منظوم هها به شرح ذیل گزارش شد هاند:
1. داستان رستم و کی کهزاد )از ص 55 - 61 (، 2. داستان هفت خان رستم )ص 62 - 86 (؛ 3. داستان رستم
و سهراب )ص 87 - 136 (؛ 4. داستان سیاوش )ص 137 - 240 (؛ 5. داستان برزو و فرامرز یا فلاوند )ص 241 -
416 (؛ 6. داستان منیژه و بیژن ) 417 - 464 (؛ 7. داستان جنگ هفت لشکر )ص 465 - 594 (؛ 8. داستان رستم
و زردهنگ )ص 595 - 654 (؛ 9. داستان رستم و اسفندیار ) ص 654 - 694 (؛ 10 . داستان رستم و شغاد )ص
711-695 (؛ 11 . داستان بهمن و فرامرز و آذر برزین )ص 712 - 788 (. در پایان کتاب بعد از سپاسنامه مصحح،
نمونه دستنوشت هها گزارش شده است. )ص 789 - 798 (. این مجموعه منظوم هها م یتواند آغازی برای مطالعات
زبان شناسی تطبیقی، تاریخی در زبان و ادبیات کُردی تلقی شود و روند ادبیات حماسی در ادبیات کردی و
میزان تأثیرپذیری از شاهنامه فردوسی را به خوبی ترسیم نماید. اکنون آغاز و انجام این نسخ هها را جهت آشنایی
خوانندگان با متن کُردی آنها گزارش میکنیم:
شاهنامه سرایی در ادبیات کُردی یکی از موارد برجسته و ارزشمند میراث ادبی – حماسی فرهنگ
و تمدن ایرانی به شمار م یآید، زیرا حاصل این میراث مشترک هم برای ادبیات فارسی و هم
ادبیات کُردی بسیار پربار بوده است.
نخستین حرکت این میراث مشترک نقش شاهنامه در ادبیات شفاهی کُردها است که به گفته ابن اثیر کُرد
جزری، آن را «قرآن عجم » نامید هاند. سپس در دورة ایوبیان کُرد به توصیة ملک معظم ایوبی برای نخستین
بار به زبان عربی ترجمه شد. شاعران و سرایندگان کُرد بعدها به تقلید و اقتباس از شاهنامة فردوسی، مثنو یهای
کردی فراوان سرودند که اغلب به گویش کُردی گورانی بوده و در دورة افشاریان سرایش این مثنو یها به اوج
م یرسد. این آثار توسط شاعرانی همچون خانا پاشا قبادی، سرهنگ آلماس خان کنول های، مصطفی گورانی
و تنی چند از سرایندگان ناشناس پدید آمدند. شاهنام هسرایی در ادبیات کردی چه از لحاظ شخصی تهای
اسطور های و تاریخی و نیز قص هها و افسان هها و چه از جهت نسب و تبار و الگوهای فرهنگی و فولکلور محلی
و منطق های، تحت تأثیر فضای فرهنگ و آداب و رسوم و خلاصه ادبیات و فرهنگ کُردی م یباشد. در این
جستارمشخصات نسخ ههای خطی چندمنظومه کُردی شاهنامه معرفی و گزارش شده است.
واژگان کلیدی: شاهنامه، فردوسی، شاهنام ههای کردی، نسخ ههای خطی، ادبیات کردی، کردستان.
مقدمه
شاهنامه اثر گرانقدر حکیم طوس به بسیاری از زبا نهای جهان همچون انگلیسی و روسی و دانمارکی و
مجارستانی و سوئدی و آلمانی و فرانسوی و گرجی و ارمنی و ترکی و گجراتی و عربی و همچنین به زبان کُردی
به صور تهای گوناگون و در قالب نظم و نثر ترجمه و اقتباس شده است. ترجم ههای متعدّد شاهنامه به زبانهای
مختلف جهان دلیل بر ارزش و اهمیّتی است که این اثر حماسی میان مردمان جهان کسب کرده و بر اثر همین
ارزش و اهمیّت در ادبیّات جهان، به ویژه ادبیّات رمانتیک اروپایی نفوذ و تأثیر فراوان و زیادی نموده است 1.
در ادبیات کُردی جایگاه شاهنامه بس والا و ارجمند بوده، به ویژه که «کُرد » نیز در شاهنامه جایگاه و مقام و
منزلت خود را در داستان ضحّاک ماردوش و جمشیدشاه دارد. )شاهنامه فردوسی، چاپ مسکو، بیت 587 ( که
به گفته میرجلال الدین کزازی: «کُردها از که نترین و نژاد هترین تیر ههای ایرانی هستند، در شاهنامه، پسینیان
1 - برای پژوهش در باب اهمیت و نفوذ شاهنامه در ادبیات جهان به مقالات و کتب ذیل مراجعه کنید: بارتلس، خاورشناس
ر وسی، مقالة "حماسه در ایران اسلاامی" در مدخل ایران دائرةالمعارف اسلا می )متن فرانسه(، جلد 3؛ گاستن ویت
Gaston wiet( (، مقالة “فردوسی” در شمارة 227 مجلّة آسیایی، سال 1935 م، ص 101 – 122 ؛ باسیلنیکیتین ) B.Nikitine (، مقالة “بزرگداشت
فردوسی” ، نشریة مؤسسة خاورشناسان آکادمی علوم روسیه، 1934 م، مجلة آسیایی، شمارة 228 ، ص 162 - 164 ؛ ش. بریدزه ) ch.Beridze (، مقاله
“رستومیانی” )رستم نامه(، در مجلة آسیایی، شمارة 228 ، ص 509 - 510 ؛ فردریک ماکلر ) Fredric macler (، مقاله “شاهنامه و زبان ارمنی”، در
مجله آس ایی، شمارة 228 ، ص 549 - 559 ، 1934 م؛ سعید نفیسی، مقاله “فردوسی شاعر جهان”، در فردوسی نامة مهر، سال 1313 ش، ص 465 -
472 ؛ فاطمه خانم سیاح ، مقاله “انتقاد دانشمندان اروپایی راجع به فردوسی” در فردوسی نامة مهر، ص 673 - 682 ؛ هانری ماسه، در کتاب “فردوسی
و حماسة ملی”، چاپ پاریس، 1935 م، ص 228 به بعد؛ تئودور نلدکه در کتاب “حماسة ملی ایران”، چاپ پاریس، ص 86 به بعد؛ مقدمة جلد اول
شاهنامه به اهتمام ژول مول و دهها منبع دیگر که میتوان به «کتابشناسی فردوسی » به کوشش ایرج افشار مراجعه کرد.
انجام گرفته است و منابع و مآخذ
آنیک بخش آن دیداری و
برخی نیز از منابع کتبی استفاده
شده است.
در کتاب المعارف اب نقتیبه
دینوری و التّنبیه و الاشراف
مسعودی و شرفنامة امیرشرف
خان بدلیسی و سیاحتنامة جیمز
موریه گزار شها و داستا نهای
فراوانی در باب نسب اکراد و
پیوند آنان با شخصی تهای
اسطور های و تاریخی )همچون
کُرد بن اسفندیار بن منوچهر
پیشدادی و رستم کُرد و فرهاد
کُرد کلهر( گزارش و نقل
کرد هاند، که با گذشت زمان با
قص هها و افسان هها مخلوط گشته
و در دورا نهای مختلف در
ادبیات شفاهی و کتبی کُردان
انعکاس یافته است. در این مقاله
به نمون ههایی از نسخ ههای خطی
میراث مکتوب شاهنام ههای
کردی اشارت م یشود.
شاهنام ههای کُردی
شاعران و سرایندگان کُرد بر
اساس این باورهای فرهنگی و
تاریخی و اسطور های به تقلید
و اقتباس از شاهنام ه فردوسی،
مثنو یهای کُردی فراوان
سرود هاند که اغلب به گویش
کُردی گورانی بودهکه برای
نمونه م یتوان از هفت لشکر
و رستم و سهراب و رستم و
اسفندیار، ارچه و شیرویه، رستم
و جهانگیر، هف تخان رستم،
بُرزوو فرامرز، ببربیان، رستم و
زرد هنگ دیو، رست منامه، هفت
رزم، نُه رزم، کنیزک ویازده
رزم، کاوه کُرد، اسکندرنامه را یاد
کرد که اغلب آ نها دستنویس و
نسخه خطّی م یباشند و چاپ
و منتشر نشد هاند. تاریخگذاری
این منظوم هها مشکل و دشوار
است زیرا برخی از منظوم هها
را م یتوان به پیش از دور هی
افشاریان) 1148 - 1218 ق(
جوانانی شمرده شد هاند که با تلاش و پایمردی ارمانگ و گرمانگ از بیداد
و مردمکشی دهاک گریخت هاند. اما چنان م ینماید که این بازخوانی از
ش وة زیست کُردان که بر دامپروری و کوچ بنیاد گرفته است، برآمده
است. م یتواند بود که واژه کُرد از کورتی) kur-ti-e ( به یادگار مانده
باشد، نامی پرچند و چون، که در سنگ نبشت ههای آشوری، «کُردان »
بدان نامیده شد هاند. 2»
اما عشق و علاقه کُردان به شاهنامه فردوسی و مقبولیّت و اهمیّت آن
در میان آ نها داستان مفصّل و جالبی دارد که در این مقاله نم یگنجد،
همین بس که به گفته ابن اثیر کُرد جرزی مورّخ و نویسنده مشهور
)صاحب الکامل فی التّاریخ( شاهنامه را «قرآنِ عجم » نامیده است و استاد
محمّد محیط طباطبایی به استناد همین گزارش شاهنامه را با عنوان
«کتاب مقدس کُردها » یاد میکند. 3 فزون بر این روایتی مشهور است
که ابوالفتح بنداری اصفهانی 4، شاهنامه فردوسی را به امر «ملک معظّم
ایوبی » برادرزادة سردار بزرگ کُرد سلطان صلا حالدین ایوبی )بانی سلسلة
ایوبیان( برای مزید استفادة کُردان مهاجرِ سوریه و مصر و عر بزبانان
شام به عربی ترجمه کرد که این خود از توجه و علاقة فرمانروایان کُرد
ایوبی در سدة هفتم هجری قمری به این منظومه حماسی حکایت دارد. 5
دربارة شاهنام هخوانی کُردان به تحقیق م یتوان گفت از گذشت ههای دور
جزو مهمترین و مرسو مترین آداب و سنن آ نها در مجالس و منازل
و قهو هخان هها و دیوا نخان هها به شمار م یآمده است و تأثیرگذاری
شاهنامه بر ابعاد زندگانی کُردها بر هیچ کس پوشیده نیست و جزئیات
و گزار شهای آن در کتاب مراد اورنگ آمده است. 6 در سرود ههای آ یینی
اهل حق )یارسان( نیز به شخصی تهای اساطیری و پهلوانی شاهنامه
استناد شده است. 7 و در باور آنها این شخصیتها وجود تاریخی داشت هاند
و به همین دلیل هم کُردان کلهر خود را از تبار بهمن و رستم زابلی و
کُردان ساکن شهرستان لار خود را از تبار گرگین میلاد م یدانند. 8
در تاریخ تحولات ادبیات کردی به ویژه در حوزه گوران و هورامان
شناسایی و شناساندن منابع و تأثیرپذیری از ادبیات ایرانی به ویژه ادبیات
فارسی، حماس هسرایی یکی از عمد هترین اهداف این نوع پژوه شها
م یباشد. با بررسی و شناسایی میراث گرانبهای ادبیات کردی در موضوع
شاهنامه سرایی م یتوان به این تحول و جه شهای فکری ادیبان دست
پیدا کرد. هدف دیگر تب یین و گزارش ادبیات منظوم کردی بوده که غالباً
شاعران و ادیبان حوزه گوران و هورامان این منظوم هها را سرود هاند.
فرضیه و پرسش اصلی این است که ادیبان و شاعران کُرد در گسترش
و تدوین منظوم ههای حماسی چقدر سهیم بوده و تا چه حدودی از
شاهنامه فردوسی )به عنوان بزرگترین متن حماسی ادبیات فارسی( تأثیر
پذیرفتند و منظوم ههای ادبی آنان در یک برهه از زمان به چه مرتب های
بوده چقدر به منظوم ههای حماسی به زبان کُردی اهتمام داشت هاند. این
پرس شها اساس پژوهش را تشکیل داده و این جستار به دنبال پاسخی
مناسب و علمی و شناساندن یکی از این مواریث ارزشمند است.
روش تحقیق به صورت کتابخان های و بهر هگیری از مراکز نسخ خطی
2 - کزازی، 1383 ش، 290 .
3 - محیط طباطبایی، 1369 ش، 322 - 326 .
4 - الشاهنامه، البنداری، به تصحیح و تحقیق و مقدمه عبدالوهاب عزام، قاهره، الهیئة المصریة
)چاپ دوم(، 1992 م. برای تفصیل مطالبِ انگیزه ترجمة بُنداری به مقدمة استاد عزام بر شاهنامه
بنداری مراجعه کنید.
5 - گورانی، 1383 ش، ص 14 .
6 - اورنگ، 1350 ش، ص 44 - 55 .
7 - صفی زاده، 1361 ش، ص 48 .
8 - گورانی،
دورة حکومت نادرشاه افشار) 1148 - 1160 م( م یزیست ه و یکی از افسران
کاردان و امین و دلیر دستگاه والی اردلان بوده است. وی ادیب و شاعر
و نویسند های فرهیخته بوده که آثار و تألیفاتی به زبان کُردی هورامی
تصنیف نمودهکه از جمله م یتوان منظوم ههای تاریخی خورش د و
خرامان و نادرنامه را یاد کرد که به شیوة داستانِ منظوم، حوادث تاریخی
را بازگو کرده است. آلماس خان با میرزا شفیع دینوری شاعر کُرد مراوده
و مشاعره داشته و هر دو در حدود نیمة دوم قرن 12 م یزیست هاند. سال
فوت وی معلوم نیست ولی در دوره حکومت نادرشاه بلاعقب در کنوله
درگذشته است. 11 آلماس خان کنول های با کوششی خستگی ناپذیر به
مدت ده سال شاهنامه فردوسی را به طور کامل به گویش کُردی گورانی
برگردانده که به گفته ایرج بهرامی دو نسخه اصلی از آن موجود است
یکی در قریة گهوارة گوران و یکی هم در دیهة خوشمقام ناحیه گروس
بوده که نسخه اخیر را صدیق صف یزاده خود مشاهده و بازبینی کرده
است. 12
احمد شریفی نیز گزارشی از شاهنامه کردی آلماس خان به دست
م یدهد و داستانی را از عاقبت کار آلماس خان به استناد حدیقة سلطانی
)تألیف محمد علی سلطانی(نقل میکند که با عاقبت کار فردوسی حکیم
یکسان و یکنواخت است!؟
آن چنان که در تواریخ ثبت است آلماس خان کنول های، از سرداران
سپاه نادر شاه افشار بوده و فرماندهی تیپ سنندج)در ولایت اردلان( را
عهد هدار بوده است و در یکی از جنگهای نادر با سپاه عثمانی )در برخی
روایات با هندوان هندوستان( سرهنگ آلماس خان با سپاهش عقب
نش نی م ینماید، و این عقب نشینی باعث شکست سپاه نادر م یشود،
شاه افشار خشمگین از آن عمل، دستورِ اخراج و مجازات مقطو عالنسل
شدن سردار آلما سخان را صادر م ینماید و پس از این واقعه سردار
آلماس خان به موطن خود کنوله برم یگردد و به باغداری و تصنیف یا
ترجمه اهنامه کُردی و تنبورنوازی روزگار را م یگذراند. مردم منطقه
بیلوار و کُلیائی)کردستان( در مورد سرنوشت آلماس اضافه میکنند و
م یگویند: چون شاهنامة کُردی، سردار آلماس خان به انجام رسید، نادر
کسی را در پی وی فرستاد با خلعت و دینار تا به دستگاه و دربار نادر
برگردد، امّا چون قاصد نادر به سرحدّات روستای کنوله م یرسد، مردم
پیکر ب یجان آلماس خان را در تابوت چوبین بر دوش و در میان نوای
دهول و سرنا و چمری مردان و زنان به گورستان م یبردند. این روایت
مردم آن دیار، درست یا نادرست نشان از اشتراک سرنوشت مصنّف یا
مؤلف شاهنامه کُردی، با پایان زندگی سرایندة شاهنامه فارسی، حکیم
فردوسی را دارد و داستان همیشگی ب یمهری شاهان و حاکمان نسبت
به دانشمندان را تکرار م ینماید. 13
به هر روی آنچه از شاهنامه کُردی آلماس خان به صورت
نسخ ههای خطّی و جزوات پراکنده در جنوب استان کردستان و شمال
کرماشان)نواحی گورانها( باقی مانده است عبارتند از: رزم نامه زردهنگ و
رستم، هفت لشکر، رستم و زوراب، رستم و اسفندیار، رز منامه یاقو تپوش،
لعل پوش، جواهر پوش، جنگ نامه رستم با رستم یکدست، مرجانه
جادو، هفت خان جهانبخش، رزمنامه جهانبخش باقطران، هفت رزم،
رزمنامه یکخسرو و افراسیاب، کنیزک و یازده رزم و خسرو خرامان... 14 .
11 - روحانی، 1364 ش؛ ج 1،ص 223 ؛ روزنامه کردستان: «آلماس خان کنوله ای »؛ بهمن
سلطانی، 1385 ش: 95 .
12 - گورانی، 1383 ش، پیشگفتار، ص 21 ، صف یزاده، 1361 ش، ص 166 .
13 - شریفی، 1374 ش، 947 - 948 (.
14 - همان، 1374 ش، 948 .
منتسب دانست. پس از متون
حماسی که اغلب از شاهنامة
فردوسی اخذ و اقتباس یافت هاند،
متون غنایی و عشقی نیز بر اساس
داستا نهای شاهنامه به کُردی
گورانی-هورامی منظوم شد هاند
که نمون ههایی از آنها همچون
خورش يد و خرامان، بهرام و
گلندام، هنوز نیز به صورت نسخة
خطی بر جای ماند هاند. 9 یکی
از برجسته ترین مواریث ادبیات
هورامی-گورانی منظومه خسرو و
شیرین اثر خاناپاشا قبادی ادیب
ک منظیر تاریخ ادبیات کُرد است
که آن را در سال 1153 هجری
قمری به لهجه گورانی)گویش
هورامی( سرود. منظومه خسرو
و ش رین خانا قبادی از آثار
گرانبهای ادبکردی است
که از داستا نهای شاهنامه و
خسرو و شیرین نظامی گنجوی
الهام گرفته است و مشتمل بر
داستا نهای تاریخی، عشقی،
اخلاقی و متضمّن امثال و حکم
کُردی در غایت روانی و فصاحت
و ش وایی م یباشد. منظومه
خسرو و ش رین خاناقبادی به
سال 1348 ش به اهتمام مرحوم
استاد مراد اورنگ چاپ و منتشر
شد. 10 اینک در میان نسخ ههای
خطی شاهنام ههای کردی، سه
نمونه شاخص را معرفی کرده که
هر کدام خود به چندین منظومه
براساس داستا نهای تاریخی
– اسطور های شاهنامه تقسیم
م یشوند.
] 1[ ش اهنامه کُردی
آلماس خان کنول های
در میان شاهنام ههای کُردی
شاهنامه کُردی سرهنگ آلماس
خان کنول های از شهرت به سزایی
برخوردار است. آلماس خان اهل
کنول ه از روستاهای کرماشان، در
9 - بهمن سلطانی، 1385 ش؛ ص 92 .
10 - خسرو و شرین خانا قبادی، مجلة
ده نگ گیتی تازه، س 3، ش 7، ص 122 ؛
احمد شریفی چندین نسخه و جزوه از شاهنامه کردی آلماس خان را دیده و طی مقال های مشخصّات آنها را
که شامل چند نسخه )مشتمل بر منظوم ههای زال و فرامرز و یکخسرو و افراسیاب و هفت رزم و جواهر پوش
و شیرین و خسرو، کنیزک و یازده رزم، جن گنامة رستم و زرد هنگ و هفت لشکر( م یباشد، معرفی و گزارش
کرده است. 15 صف یزاده نیز در کتاب خود تاریخ کُرد و کردستان گزارشی از متن شاهنامه کردی آلماس خان کلهر
را به دست داده و نمون ههایی از شرح وقایع شهریاران چهار سلسله پیشدادیان و یکانیان و اشکانیان و ساسانیان
را )مشتمل بر دیباچه شاهنامه، یکومرث، سیامک، هوشنگ، طهمورث دیوبند، جمشید، ضحّاک، فریدون، ایرج
و سلم و تور، منوچهر، نوذر، زوطهماسب، گرشاسب، یکقباد، یککاوس، یکخسرو، لهراسب، گشتاسب، زردشت،
بهمن، همای، داراب، دارا، اردش یر بابکان، شاپور، هرمز، بهرام، بهرام بهرام، بهرام پسر بهرام پسر بهرام، نرسی،
اورمزد، شاپور ذوالاکتاف، مانی، اردشیر پسر اورمزد، شاپور پسر شاپور، بهرام پسر شاپور، یزدگرد، بهرام گور،
یزدگرد پسر بهرام گور، هرمز پسر یزدگرد، پیروز پسر یزدگرد، بلاش پسر پیروز، قباد پسر پیروز، مزدک،
انوشیروان، هرمز پسر انوشیروان، خسرو پرویز، شیرویه پسر خسرو، اردشیر پسر شیرویه، پوراندخت، آذرمیدخت،
فرخزاد، یزدگرد نبیرة انوشیروان( گزارش کرده است. 16
درخصوص کلیّات شاهنامه آلماس خان باید مجموعه منتشر شد ه آقای محمدرش يد امینی را به عنوان
«شاهنام هی کوردی )ه هورامی( » بررسی و معرفی نمود. محمد رشید امینی گردآورنده کلیات شاهنامه آلماس
خان برای جستجو و جمع آوری نسخ ههای پراکندة شاهنامه کردی زحمات فراوان چندساله متحمل شده تا
بتواند در مجموع ههای شخصی و خصوصی بر گهایی از متون شاهنام هها را فراهم آورد. این اثر آخرین مجموعه
از متون شاهنام ههای کُردی است که در اقلیم کردستان زیر نظر دکتر طاهر عبدالله هورامی چاپ و منتشر شده
است. شناسنامه کتاب،اطلاعات کتابشناختی کاملی ندارد و حتی سال چاپ و نام ناشر و محل چاپ نیز ثبت و
ضبط نشده است و نام سراینده به عنوان: “سراینده و مترجم” )هر دو در یک ردیف( بر روی جلد و صفحه عنوان
آورده شده و پس از مقدّم ه محمد رشید امینی )از ص 5- 54 ( در معرفی منظوم ههای داستانی شاهنامه آلماس
خان کنول های، متن منظوم هها به شرح ذیل گزارش شد هاند:
1. داستان رستم و کی کهزاد )از ص 55 - 61 (، 2. داستان هفت خان رستم )ص 62 - 86 (؛ 3. داستان رستم
و سهراب )ص 87 - 136 (؛ 4. داستان سیاوش )ص 137 - 240 (؛ 5. داستان برزو و فرامرز یا فلاوند )ص 241 -
416 (؛ 6. داستان منیژه و بیژن ) 417 - 464 (؛ 7. داستان جنگ هفت لشکر )ص 465 - 594 (؛ 8. داستان رستم
و زردهنگ )ص 595 - 654 (؛ 9. داستان رستم و اسفندیار ) ص 654 - 694 (؛ 10 . داستان رستم و شغاد )ص
711-695 (؛ 11 . داستان بهمن و فرامرز و آذر برزین )ص 712 - 788 (. در پایان کتاب بعد از سپاسنامه مصحح،
نمونه دستنوشت هها گزارش شده است. )ص 789 - 798 (. این مجموعه منظوم هها م یتواند آغازی برای مطالعات
زبان شناسی تطبیقی، تاریخی در زبان و ادبیات کُردی تلقی شود و روند ادبیات حماسی در ادبیات کردی و
میزان تأثیرپذیری از شاهنامه فردوسی را به خوبی ترسیم نماید. اکنون آغاز و انجام این نسخ هها را جهت آشنایی
خوانندگان با متن کُردی آنها گزارش میکنیم:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر